آموزشیاخبارانگیزشی

لیست کارهایی که باید انجام دهید شما را ناامید کرد؟ درک روانشناسی اهداف می تواند به حل همه چیز کمک کند – و شما را در مسیر درست نگه دارد

بر اساس شاخص زندگی بهتر OECD، 12.5 درصد استرالیایی ها حداقل 50 ساعت در هفته کار می کنند که بالاتر از میانگین OECD است. بسیاری از استرالیایی ها نیز بیش از یک شغل را انجام می دهند تا در برابر فشارهای هزینه های زندگی محافظت کنند.

روانشناسی مدتهاست به اهداف ما علاقه مند بوده است – بازنمایی ذهنی ما از نتایج مطلوب. بیشتر این تحقیقات در مورد چگونگی شکل گیری، تعقیب و رسیدن به اهداف، به علاوه اینکه اهداف چه احساسی در ما ایجاد می کنند، است. در سراسر مطالعات، ما شاهد یک الگوی ثابت از تعقیب هدف و رفاه موفق هستیم. بنابراین، داشتن زمان برای کار در راستای اهدافمان مهم است.

با در نظر گرفتن این موضوع، بهترین راه برای انجام کارها چیست – و چگونه می‌توانیم در دستیابی به اهدافمان بهتر شویم، به‌ویژه زمانی که احساس می‌کنیم زمان فقیر است؟

بسیاری از ما با فهرست قدیمی “کارها” به اهداف چندگانه نزدیک می شویم. ابتدا هر کاری را که باید انجام دهید بنویسید. سپس در حین انجام کارها را “بررسی” یا علامت گذاری می کنید.

یکی از دلایل مفید بودن لیست کارها این است که ما بیشتر به جای چیزهایی که داریم، چیزهایی را که کامل نکرده ایم به خاطر می آوریم. این به عنوان اثر زیگارنیک شناخته می شود.

در حالی که نوشتن لیست کارها آسان است، اما همیشه کار نمی کنند. با این حال، رویکردهای مختلفی برای فهرست کارها وجود دارد که ممکن است اثربخشی آنها را بهبود بخشد.

نکته دیگری که باید در نظر گرفت، طیف گسترده ای از برنامه ها، ابزارها و پلتفرم هایی است که می توانند وظایف را سرگرم کننده تر کنند و بار ذهنی را برون سپاری کنند. افزودن عناصر بازی مانند امتیاز دهی یا رقابت – به نام “بازی سازی” – می تواند به افراد کمک کند تا در محیط های آموزشی و کاری به سمت اهداف خود کار کنند. به طور مشابه، یادآوری‌های مبتنی بر اپلیکیشن می‌توانند به افراد در رسیدن به اهداف توانبخشی فیزیکی و ایجاد عادات ورزشی خوب کمک کنند.

محققان تمرکز زیادی بر روانشناسی این موضوع داشته اند که چرا افراد اهدافی را دنبال می کنند – و این که چگونه بر رویکرد آنها به وظایف تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال، برخی افراد به دلیل اینکه می خواهند شغلی پیدا کنند، می خواهند مدرک دانشگاهی خود را تکمیل کنند. دیگران ممکن است علاقه بیشتری به توسعه مهارت ها یا دانش داشته باشند. در هر دو مورد، یک نتیجه مطلوب وجود دارد – البته با دلایل متفاوت.

اهداف ما را می توان بر اساس اینکه چه کسی یا چه چیزی آنها را هدایت می کند، متمایز کرد. اهدافی که شبیه به اهداف ما هستند و برای آنها انگیزه درونی را تجربه می کنیم، به عنوان “خود همخوان” شناخته می شوند. این اهداف نشان دهنده علایق شخصی پایدار هستند، با ارزش ها همسو هستند و به طور مثبت با رفاه مرتبط هستند.

نظریه جهت گیری هدف دیدگاه مشابهی را ارائه می دهد. با استفاده از همین مثال، ممکن است مطالعه کنید تا در یک آزمون نمره خوبی کسب کنید (هدف عملکردی) یا به این دلیل که می خواهید مطمئن شوید دانش خود را توسعه می دهید (هدف تسلط). اهداف تسلط منجر به نتایج بهتر و خودتنظیمی می شوند.

بنابراین، چه اتفاقی می‌افتد زمانی که چندین هدف – شاید حتی رقابتی – داشته باشیم، یا اهدافی که چندان لذت‌بخش نیستند؟ ممکن است بخواهیم نوشتن یک گزارش یا تکلیف را به پایان برسانیم، سپس چند فصل از یک کتاب درسی را بخوانیم – اما همچنین به باشگاه برویم و چند قسمت از برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را پرخوری کنیم.

در چنین سناریوهایی، علم روان‌شناسی بینش‌هایی را در مورد اینکه چگونه می‌توانیم روی کار متمرکز بمانیم، و در مسیر انتخاب موارد بیشتر از فهرست کارهایمان، ارائه می‌دهد.

1. مراقب اشتباه برنامه ریزی باشید. این زمانی اتفاق می افتد که ما مقدار منابع (مانند زمان) را که برای رسیدن به یک هدف لازم است، دست کم بگیریم. همانطور که نویسنده و متفکر مذهبی ویلیام پن می گوید: “زمان چیزی است که ما بیشتر می خواهیم، ​​اما آن چیزی است که بدترین استفاده را می کنیم”. تمام مراحل و زمان مورد نیاز برای تکمیل هدف خود را در نظر بگیرید.

2. بر پیشرفت خود نظارت کنید. گنجاندن نظارت بر هدف در یک فعالیت می تواند پیشرفت را افزایش دهد. و بررسی برآوردها و انتظارات شما در برابر زمان ها و دستاوردهای واقعی شما می تواند برای محاسبه “نسبت فاج” برای کمک به برنامه ریزی آینده استفاده شود. به عنوان مثال، می توانید زمان مورد انتظار خود را برای انجام وظایف در 1.5 ضرب کنید تا در برابر اشتباه برنامه ریزی محافظت کنید.

3. روی تسلط تمرکز کنید. اهداف و وظایف خود منطبق آسان تر به نظر می رسند و وظایف اساسی آنها ممکن است کمتر در معرض فراموشی قرار گیرند. اهداف خسته کننده اما ضروری (مانند شستن ظروف یا پر کردن فرم ها) به طور ذاتی انگیزه کمتری دارند. این بدان معناست که برنامه ریزی، یادآوری و پشتیبانی برای پیشرفت هدف مهم تر می شود.

4. برای خروج از ریل برنامه ریزی کنید. افراد در توانایی برنامه ریزی خود متفاوت هستند و ممکن است فراموش کنند که یک اقدام هدفمند را در زمان مناسب انجام دهند (این می تواند یکی از دلایلی باشد که میانگین استرالیایی ها هر هفته 27 ساعت ویدیو پخش می کنند). اهداف پیاده سازی با پیوند دادن آنها به یک نشانگر محیطی توجه ما را به سمت اهدافمان برمی گرداند. این طرح‌های ساده «اگر-پس» برای کمک به غلبه بر مسائل مربوط به خود تنظیمی نشان داده شده‌اند. چنین جمله ای ممکن است این باشد که “اگر آیکون “قسمت بعدی” ظاهر شد، بلند می شوم و تلویزیون را خاموش می کنم تا بتوانم یک فصل از کتاب درسی خود را بخوانم”.

از آنجایی که زمان به طرز ناامیدکننده ای محدود است، اجتناب ناپذیر است که ما برای انجام همه کارهای فهرست کارهایمان وقت کم خواهیم داشت. یافتن رویکردی که برای ما مفید باشد زمان و تلاش می خواهد. اما احتمالاً به خودی خود یک هدف ارزشمند است.

منبع: theconversation

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *