زنده نگه داشتن یک رگه می تواند انگیزه قوی برای ادامه فعالیت انتخابی باشد
دیک کافی در ۷۸۱ بازی متوالی فوتبال دانشگاه آلاباما شرکت کرد. مگ رو از طریق بیماری، طوفان و غروب شب موج سواری کرد تا هفت سال موج سواری روزانه خود را حفظ کند. جان ساترلند به مدت بیش از 52 سال هر روز حداقل 1 مایل می دوید.
یک رگه فعالیت قدرت وادار کردن رفتار را دارد و بازاریابان به آن توجه کرده اند. محققین بازاریابی Jackie Silverman و Alixandra Barasch اخیراً 101 مورد منحصربفرد از جمله Snapchat، Candy Crush Saga، Wordle و پلتفرم یادگیری زبان Duolingo را از برنامههایی که با ردیابی تعداد روزهای متوالی انجام کار توسط کاربران، رگههایی را در معماری خود گنجاندهاند، ثبت کردهاند. حتی برنامه هایی وجود دارند که صرفاً به ردیابی رگه ها اختصاص داده شده اند.
چه چیزی در مورد رگه ها وجود دارد که آنها را تا این حد قانع کننده می کند؟ من به رفتار مصرف کننده و تصمیم گیری علاقه مند هستم. برای بینش رگهها و تأثیر انگیزشی آنها، تحقیقی را که اخیراً در مجله آکادمی علوم بازاریابی منتشر شده است، در مورد این پدیده انجام دادم.
از آنجایی که هیچ تعریف پذیرفتهشدهای از streak وجود ندارد، من با تلاش برای تعریف پدیده شروع کردم. بر اساس اطلاعات افرادی که رگهها را حفظ میکنند و نحوه توصیف رگهها در رسانههای محبوب، پیشنهاد میکنم چهار ویژگی اساسی داشته باشند.
اول، رگه ها به عملکرد و پارامترهای زمانی بدون تغییر نیاز دارند. به عبارت دیگر، قوانینی که توسط خط کش یا دیگران وضع شده است، معنای تکمیل موفقیت آمیز فعالیت و برنامه زمانی انجام آن را مشخص می کند. به عنوان مثال، یک رگه ممکن است شامل انجام یک جلسه 50 فشاری در هر روز تقویم باشد.
دوم، دارنده رگه تا حد زیادی تکمیل فعالیت را به عزم خود نسبت می دهد.
ثالثاً، یک رگه یک سری از همان فعالیت های تکمیل شده است که شخصی که رگ را حفظ می کند، بدون وقفه در نظر می گیرد.
چهارم، استریکر مدت سریال را کمیت می کند. به عنوان مثال، یک دارنده رگه می تواند دقیقاً به شما بگوید که چند روز کاری متوالی به دفتر دوچرخه سواری کرده است، یا می تواند تاریخ دقیق شروع خط را به شما بگوید.
این تعریف یک رگه فعالیت را از رگه های برد و رگه های خوش شانسی متمایز می کند. بر خلاف رگه های فعالیت، رگه های برنده به عملکرد دیگران – حریف – بستگی دارد، در حالی که رگه های خوش شانس شامل نتایجی است که تحت کنترل فردی که رگ را اجرا می کند نیست.
تعریف من همچنین نشان می دهد که رگه ها ادراکی هستند. برخی از افرادی که به طور عینی یک سری فعالیت بدون وقفه را تکمیل کرده اند ممکن است آن را به عنوان یک رشته تلقی نکنند. دیگرانی که هر بار که فرصت پیش میآید، فعالیت را کامل نکردهاند، ممکن است فکر کنند که یک رگه دارند.
افراد اغلب درگیر الگوهای رفتاری یا شیوههای تکرارشونده عمل در یک موقعیت خاص هستند. رگه نوعی رفتار الگو است، اما موارد دیگری نیز وجود دارد. اکثر مردم عادت هایی دارند که شبیه به انعکاس هستند و توسط زمینه ایجاد می شوند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد هنگام سوار شدن به ماشین، کمربندهای ایمنی خود را بدون توجه میبندند.
این جنبه خودکار یک عادت را از یک رگه جدا می کند. یک رگه اغلب مستلزم آن است که بازیگر یک استراتژی برای تکمیل فعالیت در موقعیت ها یا زمینه های مختلف داشته باشد. به عنوان مثال، شخصی که حداقل 1 مایل در روز در تقویم دویدن دارد، ممکن است هنگام سفر در مناطق زمانی نیاز به برنامه ریزی دقیق برای دویدن داشته باشد.
در حالی که ایجاد یک عادت ممکن است جذاب باشد زیرا تفکر را به حداقل میرساند، من متوجه شدم که چالش یافتن راهی برای تکمیل رفتار میتواند باعث ایجاد انگیزه در بسیاری از دارندگان رگه شود.
عدم انجام یک رفتار معمولی در مواقعی تأثیر کمی بر احتمال انجام آن رفتار در آینده خواهد داشت. برعکس، شکست در انجام رفتاری که بخشی از یک رگه است، به رگه پایان میدهد.
برای برخی افراد، پایان دادن به یک رگه باعث دلسردی رفتار در آینده میشود: «این رگه تمام شده است. چرا زحمت بکشی؟» برای دیگران، این تصمیم آنها را سخت تر کرد: «این رشته به پایان رسید. باید در اسرع وقت یک سری دیگر را شروع کنم.”
ایجاد یک مجموعه شکل دیگری از رفتار الگو است. مجموعه ها معمولاً شامل اشیاء غیر مشابهی هستند که با یک معنای مشترک به هم متصل می شوند. به عنوان مثال، جی لنو به خاطر مجموعه ای از ماشین های عتیقه و عجیب و غریب خود شناخته شده است. اما بر خلاف یک مجموعه، اگر کسی نتواند هر بار که فرصت پیش می آید به آن اضافه کند، مجموعه پایان نمی یابد. دریافتم که مجموعه ای از تجربیات یا داستان ها اغلب محصول جانبی حفظ یک خط است.
منبع: theconversation